سید حسین حسینی، این جوان شیرازی تیم فوتبال استقلال حالا صاحب رکوردی است که دست یافتن به آن حالا حالاها امکان پذیر نیست.
به گزارش استقلال نیوز، سید حسین حسینی رکورد بسته نگه داشتن دروازه در لیگ را شکسته و معلوم نیست تا کی آن را برای خود نگه خواهد داشت. یکی از زیباترین اتفاقاتی که ممکن است برای فوتبالیست بیفتد. گرفتن جامی نامرئی که شاید تا آخر عمر یا حتی بیشتر، قرنها بعد، کسی نتواند پسش بگیرد. حالا، بعضیها به حسینی ایراد میگیرند که برای این رکوردشکنی نمایش داده، این که اخلاقی رفتار نکرده و چند دقیقهای وقت تلف کرده تا به جام برسد.
بیخیال! کی ممکن بود در آستانه کسب چنین عنوان و افتخاری، کمی شیطنت نکند. این که لفت بدهی و کمی بیشتر روی زمین بمانی چیزی نیست. در مقابل عنوانی که حالا به نام اوست اصلا اهمیتی ندارد. بالاخره از زندگی ورزشی قهرمانها هم فقط صحنههای خاصاند که برای همیشه به اذهان میچسبند. که اسم قهرمان را به ابدیت سنجاق میکنند. چطور میشود از مارادونا انتظار داشت که در لحظه موعود، وقتی با پیتر شیلتون به هوا پریده، کمی شیاد نباشد و دستش را بالا نیاورد. چطور از ملیپوشانی که ۱۸۰ دقیقه مقابل استرالیا دویدهاند و حالا دارند تاریخ را مینویسند، میشود خواست معصوم و آسمانی رفتار کنند. اینها تابلوهایی بیخدشهاند. ما افتخارات بسیار کوچکتر را هم گوشه قلبمان نگه خواهیم داشت.
مثل هادی طباطبایی در بازی تاریخی با دانمارک 18 مهر سال 87.. آن روز تکرارنشدنی. کسی یادش هست در آن روز هادی برای کشتن وقت و ثبت مهمترین کلینشیت زندگیاش چند بار زمین افتاده یا احتمالا چند بار توپ را بیرون زده؟ اینها در مقابل عنوان «شیر کپنهاگ» چقدر اهمیت دارد. یا وقتی که کیروش کنار خط جنگ روانی راه میاندازد و بطری آبش را زمین میکوبد.
این حرفها تشویق به امر مذموم و توجیه بیاخلاقی و بداخلاقی نیست. اینجاها تقلبی نشده و قرار نیست ناجوانمردانه نتیجه ای برگردد و حقی ناحق شود. این ها جر زدنهای کوچک وسط بازیاند تا همه چیز از دست نرود. اگرنه، خیلیها هم بودهاند که به خاطر حوادثی سیاه و خاکستری در خاطرهها ماندهاند. مشتی که برومند به صورت پایان رأفت کوبید و حرکتی که زندگی شیث و نصرتی را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. اینطوری هم میشود در یادها ماند. میشود صحنههای بدیع و خاطرهانگیز خلق کرد. اما کسی که اینها را تأیید نمیکند. فقط تقبیح.
حالا کسی هم دقیقه به دقیقه بازیهای بهرام مؤدت را در خاطر ندارد. پس آن چهار پنج دقیقه بازیگوشی حسین حسینی را شماتت نمیکنیم. بالاخره همه فوتبال برای همین رکوردها و قهرمانیهاست. برای همین اعداد خاص و لحظههای ویژه که آویزان میشوند به دیوارهای سرسرای تاریخ.
۸۷۳ دقیقه گل نخوردن شوخی نیست. رویایی است. نه صحبت کردن از تیر دروازه و شانس چیزی از ارزشاش کم میکند نه گفتن از بیدقتی مهاجمان حریف. به پاس همین افتخار، باشگاهش اگر باشگاه بود، میهمانی میگرفت و کمی با آن پز میداد. در سایت باشگاه به حسینی تبریک میگفتند و به او لقبی میدادند و به تالار حماسهسازان استقلال راه مییافت. هر سال ۲۲ دی ماه، کار عظیماش را به هواداران یادآوری میکردند و عکس سوپرسایز او را بر دیوارهای باشگاه میزدند تا به بعدیها و قبلیها خاطرنشان کنند قدرش را میدانند. که کار بزرگش چه ارزشی دارد و باشگاه از قهرمانانش چه میخواهد. تا همه یادشان باشد اگر بزرگی کنند چه جایگاهی خواهند داشت. اگر عرق بریزند و برای تیم جان بدهند.
تازه همه اینها مال وقتی است که فرض کنیم او کمی هم شیطنت کرده. اما از کجا معلوم؟ کی میتواند متهماش کند؟ چه بسا همه آن درد کشیدن روی زمین واقعی بوده. چه بسا حتی شوی کوچکی هم در کار نبوده. او امروز برنده بازی است و این را باید بهش تبریک گفت. روز بزرگش را تلخ نکنیم.
سیامک رحمانی، روزنامهنگار
سایت فرهنگستان فوتبال
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.